هفته ی چهاردهم دوستی من وخدا... خدایا هر وقت که می خواهم نماز بخوانم فکر می کردم این یک جور ملاقات رسمی بین ماست . برای اینکه قائده و رسم ورسوم دارد .باید خیلی سنگین ورنگین ترو تمیز بایستم و حرفهایم را بادقت و توی جمله های مشخص بگویم. همیشه فکر می کردم با خدا بودن وقت خاصی دارد شکل خاصی دارد وگرنه هر جایی وهر جوری با تو حرف زدن و به یادت افتادن بی ادبی است. اما آیه ی 191آل عمران یک آیه ی فوق العاده است (کسانی که خداوند را در همه ی احوال ایستاده ونشسته و بر پهلو آرمیده یاد می کنند و در آفرینش آسمان ها و زمین می اندیشند) از این به بعد دیگر خجالت نمی کشم از اینکه دراز بکشم و با تو صحبت کنم یا دستم را زیر چانه ام بزنم ولم بدهم و به تو فکر کنم. حالا خیالم خیلی راحت است.این یعنی همه جوره باتو بودن یعنی همیشه با تو بودن. خدایا ممنون که این همه با ما راه می آیی. دوست عزیزم. راستش را بگو.رابطه ی تو با خدا چه طور است؟مثل غریبه ها رسمی ورسمی یا صمیمی ومودبانه؟ به نظر تو چرا خدا از آدم هایی یاد می کند که نشسته وایستاده وآرمیده همیشه به یاد خدا هستند؟ فکر نمی کنی همیشه به یاد خدا بودن مشکل تر از آن باشد که ساعاتی مشخص یاد خدا کنیم؟ راستی تو چه نظری داری؟ برگرفته از کتاب نامه های خط خطی اثر عرفان نظر آهاری
Design By : Pars Skin |